كتابي با عنوان « اطلاعات طبقه بندي حوادث آذربايجان 1320 ـ 1325 » تأليف مرحوم حميد ملازاده، به دستم رسيده بود. اين كتاب حاوي مطالب بسيار خوب و تقريباً بكر و قابل استفاده ي عموم علي الخصوص علاقه مندان تاريخ آذربايجان مي باشد. فارغ از تعريف و تمجيد از كتاب و نويسنده ي‌ تواناي آن، حين مطالعه در صفحه 14 به مطلب جالبي تحت عنوان سردار سپه و آذربايجان به شرح زير برخوردم:
هر ملتي كه تاريخ مي خواند و تاريخ مي داند، خردسالان به اندازه ي بزرگسالان مي انديشند و هر ملتي كه تاريخ نمي خواند و تاريخ نمي داند، بزرگسالان به اندازه ي خردسالان مي انديشند. آنانكه تاريخ نخوانده اند محكومند كه تاريخ را تكرار كنند.
شجاع الدوله ها، شجاع نظام ها، اقبال السلطنه ها، رحيم خان ها، اميرارشد ها و غيره ابواب جمعي قره نوكران سلسله قاجار بودند. خواندن اين جمله بر مذاقم خوش نيامد و از ناديده گرفته شدن رشادت هاي سام خان سردار ارشد حاج عليلو در جنگ اسماعيل آقا سميتقو و خوش غيرتي ايشان در خصوص نواميس مردم و... كتاب مذكور و نويسنده ي مرحوم طور ديگري در ذهنم جلوه نمود اما همچنان به مطالعه ادامه مي دادم كه در صفحه ي 27 به يك تيتر با عنوان « اجحاف در حق سردار ارشد قراجه داغي » برخوردم. بر سرعت قرائت افزودم و ديدم كه مطلب از قلم نوسنده و محقق تواناي اهري جناب آقاي دوستي مي باشد. البته گفتني است محتويات اين كتاب قبلاً به صورت مقاله هاي جداگانه در روزنامه مهدآزادي به چاپ مي رسيده كه اين قسمت ( سردار سپه آذربايجان ) از نظر تيزبين آقاي دوستي دور نمانده و دست به قلم شده و از نويسنده ي مطلب به جهت تحقير و قضاوت غيرواقع بينانه در مورد سردار ارشد گله مند شده و قلم فرسايي نموده اند كه واقعاً حق مطلب را ادا كرده اند و اين موجب خرسندي و خوشحالي گرديد.به دليل ارزشمندي موضوع از سردبير محترم دوستانه تقاضا مي كنم موضوع در دوهفته نامه گويا چاپ شود. البته تماسي كه با آقاي دوستي داشتم ايشان از چاپ كتاب و مطلب شان در آن اظهار بي اطلاعي كردند. در اين جا از ايشان به خاطر دفاع از شخصيت هاي تاريخي قره داغ سپاسگزاري كرده و تمنا دارم مطلب را مطالعه و عنايت داشته باشند كه هميشه زحمتشان را ارج و قدر مي نهيم. حال توجه خوانندگان محترم گويا را به شرح نامه ي آقاي دوستي به نويسنده ي مقاله ـ مرحوم حميد ملازاده ـ جلب مي كنم.
....در مطلب اوراق پراكنده در مورخه ي 30/2/87 در روزنامه مهدآزادي، موضوعي بود كه با كسب اجازه از استاد، اعتراض خود را به نظر ايشان در مورد يكي از قهرمانان تاريخ ـ سردار ارشد قراجه داغي ـ ابراز داشته و از حضرت استاد تقاضاي توجه مي نمايم.
اطلاق عنوان « ابواب جمعي قره نوكران سلسله قاجار »‌ به سردار ارشد قراجه داغي و قراردادن نام وي در كنار اسامي افرادي همچون شجاع الدوله، شجاع نظام، رحيم خان و... حقيقتاً اجحاف و كم لطفي در حق تاريخ آذربايجان مي باشد. آن هم در حالي كه سردار ارشد، هم از سوي صمد خان شجاع الدوله و هم از سوي رحيم خان چلبيانلو و هم از سوي سلسله قاجار مكرراً مورد هجوم و دستگيري و زندان و گرفتاري ها شده است.سردار ارشد ابتدا مخالف مشروطيت بود، همانند خيلي از سرداران و سياستمداران و حتي مانند بعضي از روحانيان دوره قاجاريه. خيلي ها از اين طيف ثابت قدم در مخالفت با مشروطيت ماندند و بعضي نيز از نيمه ماجرا، به موافقان مشروطيت پيوستند و فداكاري ها كردند. سردار ارشد نيز، وقتي به مشروطه خواهان پيوست و همراه برادرش به خانه هاي ستارخان و باقرخان پناهنده شدند، انجمن ايالتي آذربايجان هر دو سردار را مجدداً به قره داغ فرستادند. سردار عشاير به حكومت قره داغ ( ارسباران) و سردار ارشد به فرماندهي قوي قره داغ منصوب شدند و زير لوي نهضت مشروطيت به اعاده امنيت منطقه پرداختند.
بنابراين اگر سردار ارشد،‌ قره نوكر قاجارها بود، سردمداران مشروطيت تبريز فرماندهي آن همه سواره و پياده مسلح و آن همه تجهيزات توپ و تفنگ را در اختيار وي قرار نمي دادند.
سردار ارشد بنا به نقل راويان منطقه اي كه تعدادي از آن ها هنوز در قيد حياتند و به استناد كتب تاريخي همچون؛ تاريخ ارسباران، ارسباران در گذر حماسه و تاريخ، سرزمين زردشت، تاريخ خوي و... انساني شجاع، مردم دوست، مقيد به احكام شرعيه، داراي حساسيت خاص به حجاب و عفت و عصمت بانوان، حب شديد به ميهن، بغض شديد به اجنبي و....بود.
در ايامي كه ميرزا جليل محمدقلي زاده ـ مدير روزنامه سياسي ملانصرالدين ـ از آذربايجان شوروي به ايران مهاجرت مي كند، به ديدار سردار ارشد مي رود و چند روزي مهمان وي مي شود. همسر ميرزا جليل كه بعدها خاطرات خود را نوشته، از مهمان نوازي و ادب و تواضع سردار ارشد تعريفات زيادي كرده و مي گويد كه سردار از ميرزا جليل خواست كه در قره داغ بماند و با استفاده از امكانات وي، روزنامه اش را منتشر كند.
اين درخواست در حالي است كه مي دانيم روزنامه ملانصرالدين مخالف جدي خوانين و همچنين حكومت قاجار بود. لذا پذيرايي گرم و صميمانه سردار ارشد از مدير چنين روزنامه اي،‌از ضمير پاك و روشنفكرانه ي وي خبر مي دهد.و اما مخالفت هاي سردار ارشد با قيام شيخ محمد خياباني در مقالات قبلي حقير و در كتب تاريخي مذكور، بررسي شده و دست هاي توطئه گر سياسيون فرصت طلب، اين دو قهرمان را رو در رو قرار داده بودند كه مذاكرات سردار ارشد با ميرزا جليل محمد قلي زاده و همچنين با حاج اسماعيل اميرخيزي ( منشي ستارخان كه آن زمان رئيس هيئت اعزامي شيخ شهاب الدين به قرارگاه سردار ارشد بود) نشان از تأسف سردار ارشد از وقايع پيش آمده بود.
نقطه اوج مهين دوستي و جانبازي سردار ارشد در سركوب شرارت هاي اسماعيل آقا ( سميتقو) بود. سميتقو سال ها بود كه مناطق شمالغرب و غرب ايران را مورد تاخت و تاز سواران خود قرار داده و با قتل و كشتار و آتش زدن، هزاران نفر را كشته و يا از زندگي آواره ساخته بود. سردار ارشد به فرماندهي لشگري برگزيده مي شود و شجاعانه شهرها و روستاها را از وجود نيروهاي جنايتكار سميتقو پاكسازي كرده، زندگي دوباره به مردم مي بخشد. شاعران در وصف شجاعت هاي وي شعرها سروده بودند كه در ديوان اشعال معجز شبستري ابيات فراواني در سپاس از رشادت هاي سردار ارشد ضبط شده است.
در اين جنگ، سردار ارشد كشته مي شود و از قتل وي به شهادت تعبير شده، مجالس سوكواري شكوهمندي در شهرهاي مختلف كشور برگزار شده، حتي هيئت هاي عزاداري،‌سينه زنان و نوحه گويان در كوي و خيابان ها عزاداري كرده به محل حمل جنازه وي مي روند. دانش آموزان مدارس،‌نوحه خوانان در اين مجالس شركت كرده و تأسف همگان از شهادت سردار ارشد قراجه داغي ابراز مي شود.
آيا قابل قبول باور است كه مردم به يك «‌قره نوكر قاجاري » اين همه احترام قائل شوند و او را شهيد بنامند و حتي مجتهدين تبريز در سوك او بنشينند؟!تا حالا مقالات متعددي با عناوين «‌ سالگرد شهادت سردار ارشد »، « اميرارشد در آيينه تاريخ »، « مشروطه اوغروندا جان قويانلار» در روزنامه ها و مجلات معتبر چاپ و منتشر شده و در ذهن و زبان مردم آذربايجان، سردار ارشد و ايل حاج عليلو از نام نيك و خاطره خوش برخوردار است. خوشبختانه در سال 1383 مجموعه اسناد مربوط به سردار ارشد به كوشش برادرزاده اش ـ‌ دكتر جهانشاه حاج عليلو ـ با نام « سرداران قره داغ » چاپ و منتشر شده كه حاوي مطالب گويا و مستندي از فداكاري ها و دلاوري هاي سردار ارشد قراجه داغي است. وصيت نامه ي وي، دعوت خانواده اش به ادامه برگزاري مراسم همه ساله عزاداري امام حسين (ع) و پاسداري و جانبازي در راه وطن، بيگانه ستيزي، مردم دوستي و دانش اندوزي و علم آموزي است.
سردار ارشد قراجه داغي را بايد در رديف قهرمانان وطنپرست معرفي كرد. او هيچ گاه قاجاري نبود. مخبرالسلطنه در خاطرات خويش مي گويد: سردار ارشد در فكر كودتاست و خيال حكومت در سر دارد و شايد علت قتل وي در گرماگرم جنگ با سميتقو نيز ريشه در توطئه هاي مخبرالسلطنه ( حاكم قاجاري آذربايجان ) داشته باشد؟!
شكستن و بدنام كردن قهرمانان يك ملت، كار منصفانه اي نيست و كارهاي گذشته را نبايد بر اقدامات شايسته مراحل بعدي افراد ترجيح داد.
قهرمانان حماسي،‌ شاعران، نويسندگان، فعالان سياسي، نخبگان علمي،‌هنري و اقتصادي همه متعلق به اين سرزمين هستند. خيلي از كشورها و گروه ها و احزاب هستند كه دنبال ربودن اين مفاخر و انتساب آنان به خود مي باشند. امروزه خبرهاي زيادي از اين توطئه جديد دشمن را مي شنويم. پس بايد قدر مفاخر تاريخي، علمي، هنري، اجتماعي و... خود را بدانيم و با گراميداشت ياد و خاطره آنان، روح فعاليت و تلاش را در جامعه خويش زنده سازيم.